مصاحبه با رتبه 1 کنکور تجربی 94

هیچ گاه کلاس کنکور نرفتم – دانشگاه تهران اولویتم برای ادامه تحصیل است

 

 

نتایج کنکور سراسری سال 94 اعلام شد و نام «سارا همتی» به عنوان نفر اول کنکور علوم تجربی تنها پرچمدار آذربایجان‌شرقی در اصلی‌ترین آزمون علمی سالانه کشور عنوان شد.

سارا متولد دی ماه 75 است که در دبیرستان فرزانگان تبریز درس خوانده، حال به بهانه رتبه نخست در کنکور تجربی سال 94 به سراغ او رفتیم تا از حال و نحوه مطالعه و حس خوب او پس از اعلام نتایج کنکور و پیروزی در این ماراتن نفس‌گیر بیشتر بدانیم.

 

فارس: انتظار رتبه اول کنکور را داشتید؟


همتی: بله تقریبا. بعد از آزمون احتمال این رتبه را می‌دادم ولی واقعا مطمئن نبودم.

 

*چطور خبردار شدید ؟ غافلگیر و هیجان‌زده نشدید؟
هر سال رسم است برای اعلام نفرات برتر قبلا موضوع را تلفنی خبر می‌دادند ولی امروز کسی از سازمان سنجش با من تماس نگرفت. صبح عمه‌ام در شبکه خبر به طور زیرنویس خبر را دیده بود و تماس گرفت اطلاع داد. برای پیگیری مجددا جستجو و پی‌گیری کردم ولی چیزی ندیدم. تا اینکه نتایج روی سایت سازمان سنجش منتشر شد. با وجود همین کش و قوس‌ها و استرس‌ها تقریبا بعد از اعلام نتایج هیچ حس خاصی پیدا نکردم.

 

*نفر اول کنکور چطور درس خواند؟ کلا زندگی را تعطیل کردید و فقط درس می‌خواندید؟
خیر! من زندگی را تعطیل نکرده بودم، اما فکر نمی‌کنم چیزهایی مثل مسافرت و میهمانی و…مهم باشد. سال آخر یعنی پیش دانشگاهی فقط و فقط درس می‌خواندم.

 

*الآن بیشتر دخترهای همسن و سال شما در این مقطع تفریحاتی مثل رفتن به مسافرت، شرکت در ورزش‌های مختلف و تفریح‌های مختلف و… را تجربه می‌کنند، تفریح و سرگرمی خاص سارا همتی چه بود؟
نه تنها من، هیچ کدام از دخترهای مدرسه ما و همکلاسی‌هایم اهل چنین تفریحاتی نبودند و بیشتر وقت خود را صرف درس خواندن می‌کردیم.

 

**شیوه درس خواندن سارا همتی و نحوه آماده شدن برای کنکور

 

*برای رتبه تک رقمی در کنکور چقدر باید درس خواند؟ شما چقدر زمان برای این موضوع اختصاص می‌دادید؟
تا بهمن ماه سال گذشته من روزانه 5 ساعت درس می‌خواندم ولی از بهمن تا قبل از کنکور مطالعه روزانه‌ام به 14 ساعت در شبانه‌روز رسیده بود.

 

*برای انتخاب رشته چه برنامه‌ای دارید ؟ تبریز ماندگار می‌شوید؟
انتخاب اصلی و اولم رشته پزشکی دانشگاه تهران است. شاید برای انتخاب دوم رشته داروسازی را هم انتخاب کنم.

 

**در تبریز هنوز با شیوه قدیمی تدریس می‌شود

 

چرا دانشگاه تبریز نه؟
خب به هر حال شیوه آموزشی دانشگاه تهران بهتر از تبریز است. در تبریز هنوز با شیوه قدیمی تدریس می‌شود و همچنین اینکه طبق شنیده‌های من در تهران اساتید به دانشجویان کمک بیشتری می‌کنند.

 

*از تجربه زندگی در پایتخت چه تصوری دارید؟
من تک فرزند خانواده‌ام. ولی از حالا نمی‌توانم در این مورد چیزی بگویم. باید شرایط جدید را تجربه کنم و بعد قضاوت کنم.

 

**هیچ کلاس کنکوری نرفته‌ام

 

*چه پیشنهادی برای کسانی که سال آینده کنکور می‌دهند دارید؟

من بعد از تدریس دبیران ابتدا مطالب را به‌ صورت سطحی و روخوانی مطالعه می‌کردم، پس از آن تست‌های مربوط به آن درس را می‌زدم و در مرحله آخر، پس از کشف نقاط ضعف، عمیق‌خوانی را آغاز می‌کردم، این شیوه من از ابتدای تحصیل تاکنون بوده است.

 

*به کلاس‌های کنکور هم می‌رفتید؟
نه هیچ کلاس کنکوری نداشتم و فقط برخی دبیران که در ساعت غیر از مدرسه در محیط بیرون کلاس‌هایی برگزار می‌کردند در این کلاس‌ها حضور داشتم.

 

به جز درس به چه چیزهای دیگری علاقمند هستید و دنبال می‌کنید؟
در بین درس خواندن‌ها و فقط در فواصلی که برای صرف غذا می‌آمدم فیلم می‌دیدم. بطور کلی به فیلم علاقه دارم و اگر قرار باشد روزی سراغ پیگیری هنر خاصی هم بروم قطعا به بازیگری و این حیطه مربوط خواهد بود.

 


 

 

 

 

آیا فکر میکردید رتبه یک کشور بشید؟!
توی آزمونها آزمایشی معمولا یک میشدم ولی مطمئن نبودم تنها احتمال میدادم

میانگین مطالعه روزانه چقدر بوده؟
مثلا تا بهمنماه که ما مدر سه دا شتیم هم بع ضی کلا سای بیرون رو میرفتم، ساعت پایانی 03:32 بود بنابراین حدود 5 الی 7 ساعت میخوندم ولی بعدش 41 ساعت تا روز کنکور.

روی چه برنامهای درس میخوندی؟ آیا برنامه آزمونهای آزمایشی یا خودت برنامه میریختی؟
درسایی که خودم میخواستم بخونم رو طبق برنامهی کاربردی قلمچی میخوندم.

آیا کلاسهایی که میرفتی تداخلی با این برنامه نداشت؟
معمولا نه، ولی سعی میکردم در کنار برنامه خودم بخونم در نهایت اگه کلاسی تداخل داشت مجبور شدم دیگه شرکت نکنم.

نظرت در مورد مشاوره چیه؟ آیا در شهر شما هم مشاورا این ترفند رو دارن که برای جذب شاگرد بیشتر به دروغ بگن فلانی رتبه تک کنکور شاگرد من بوده؟! خودت مشاور داشتی اصلا؟
من مشاور ندارم و کلا هم اعتقادی ندارم به مشاور. ترجیح میدادم خودم در لحظه طبق صلاح دید خودم هر در سی روکه میخوام بخونم و اون لحظه رو مشاور نمیتونه تشخیص بده، اینکه حس و حال من چیه. البته کسانی بودن که به دروغ میگفتن از من 45 میلیون پول دریافت کردن و بم مشاوره میدن!! ولی خب من فقط جوابشون رو نمیدادم!

حرفتو قبول دارم اما یک سری دانشآموزان هستن واقعا نیاز دارن، یعنی بدون وجود یک مشاور و کسی که برا شون برنامه ریزی کنه نمیتونن درس بخونن، اما حالا اگه ک سی بخواد م شاور دا شته باید چه ویژگی دا شته با شد؟ مثلا برای کنکور تجربی، م شاوری که هیچ مدرک تحصیلی نداره یا فوق مدرکش لسانس و دیپلم هست و مثلا تا حالا زیست نخونده میتونه به کس دیگهای مشاوره بده؟! اینکه به تجربهی اون آدم بیشتر بستگی داره یا کسی که خودش این مسیر رو رفته و کنکور داده و رتبهی خوبی آورده؟

در ابتدا باید بگم هر کسی روش خودشو داره و شاید برنامهی یک نفر دیگه بهدردش نخوره اما کاری که مشاور میتونه خوب انجام بده به درس خوندندانش آموز نظم بده ، بنابراین فرد م شاور باید خودش قبلا این نظم رو دا شته با شه زمان کنکور و یک مدرک تح صیلی هم دا شته با شه و مسلما باید مشاور هم راه دانشآموزی که میخواد درون راه بهش مشاوره بده رو رفته باشه.

 

 استادی هست تو شهرتون که بخوای ازش تشکر کنی؟
همهی دبیران بطور کلی. نمیتونم اسم میارم میترسم اسم کسی رو جا بندازم.

کتابهای کمک درسی که بیشتر برات مفید بودن و دوس داری به بچهها معرفی کنی چیا هستن؟
اکثرا گاج بودن اما تمام دروس عمومی رو گاج دا شتم ، برای زی ست گاج نقرهای بهتر از بقیهی کتابهای جامع بود. برای ریا ضی، کتاب جامع مهر و
ماه و برای ش یمی فقط مبتکران. فیزیک انرژی اتمی که معمولا س والاش س ختتر هس ت، امس ال برای فیزیک خیلی به من کمک کرد چون فیزیک
برخلاف سالهای گذشته سخت شده بود.

صحبت آخر؟
برای اینکه بخوان موفق بشن باید حتما ساعت مطالعه بالا و پشتکار داشته باشن. از لحاظ روحی هم به نظرم مسیر مهمتر از هدفه. واسه همین راجع به رتبه و رشته هیچوقت فکر نمیکردم یا اگه کسی هم میپرسید میگفتم نظری ندارم. 

 


 

خودتان را معرفی کنید؟

سارا همتی هستم از مدرسه فرزانگان شهر تبریز.

 

در مورد برنامه مطالعه‌ی خود در تابستان پارسال برای دانش‌آموزانی که امسال در مقطع پیش هستند، توضیح دهید؟

ریاضیات پیش دانشگاهی را در تابستان همراه با مدرسه خواندم و در آزمون ها ارزیابی می‌کردم. اما در سایر دروس پایه ی دوم را در آزمون ها پاسخ می داد .

 

چند ساعت را به درس‌های پیش یک و چند ساعت را به درس‌های سال سوم و چند ساعت را به درس‌های سال دوم اختصاص می دادید؟

پایه ی دوم را چون فراموش کرده بودم، احتیاج به تمرکز و مرور بیش‌تر داشتم ولی پایه ی سوم بعد از امتحانات نهایی احتیاج به مرور نداشتم .

پیش دانشگاهی را هم به اندازه ی همراهی با مدرسه وقت می گذاشتم .

 

کدام درس را به طور ویژه در تابستان پارسال خواندید؟

فیزیک پایه ی دوم نقطه ی ضعفم بود . با تست زدن و مطالعه عمیق تر و حل مسائل بیش‌تر توانستم به تسلط برسم .

البته اکثر درس‌های پایه ی دوم خصوصاً زیست به دلیل فاصله گرفتن و فراموش کردن به نقطه ی ضعف تبدیل شده بود که با مرور و مطالعه ی مباحث خواندنی تر دوره و یادآوری شد .

 

توصیه خاصی در مورد فصل تابستان دارید؟

به نظر من دروس سوم بعد از امتحانات نهایی نیازی به مرور و مطالعه ی آن چنانی ندارد . بیش‌تر به درس‌های پیش یک و درس‌های پایه‌ی سال دوم که ممکن است فراموش شده باشند، باید پرداخت .

 

پارسال تابستان در ابتدای سال تحصیلی کدام درس نقطه ضعف شما بود که در طی سال تحصیلی با تغییر روش آن را به نقطه قوت خود تبدیل کردید؟

در درس فیزیک ۲ ضعف داشتم ، تمرین و تست حل نکرده بودم و کاملاً مبحث‌ها را فراموش کرده بودم ولی با تست و دوره ی مباحث خواندنی و حل تمرین توانستم، جبران کنم .

آیا پشتیبان ویژه داشتید؟

بله پشتیبان ویژه‌ی من خانم مریم مجردثانی، رتبه ۴ کشور کنکور ۹۲ بودند.


 

سارا همتی داوطلب رتبه اول کنکور سراسری سال 94 در گروه آزمایشی علوم تجربی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس گفت: اگر امکان ادامه تحصیل در دو رشته وجود داشته باشد می‌خواهم در رشته‌های پزشکی و داروسازی ادامه تحصیل دهم و پزشکی دانشگاه تهران اولویت من است.

وی افزود: در سال تحصیلی 94-93 مقطع پیش دانشگاهی را گذراندم که تا بهمن ماه مشغول تحصیل در مدرسه بودم تا به همین دلیل بیشتر از 5 ساعت فرصت مطالعه برای کنکور نداشتم.

همتی ادامه داد: پس از بهمن ماه که مدارس تعطیل شد روزانه 14 ساعت برای کنکور مطالعه کردم و تست زدم.

 


 

 

 

از چه زمانی به رشته‌ی پزشکی فکر می‌کردی؟
من در کودکی به همه‌ی شغل‌ها و مهارت‌ها علاقه داشتم. در دبیرستان رشته‌ی ریاضی محض را خیلی دوست داشتم؛ چون به حل مسئله علاقه داشتم اما فقط علاقه به این موضوع نمی‌توانست برایم مفید باشد. من خیلی از گرایشات رشته‌ی انسانی را هم دوست داشتم اما می‌دانستم که نمی‌توانم آن‌ها را به عنوان یک شغل ادامه دهم. به هر حال وارد رشته‌ی تجربی شدم و پزشکی را به دلیل کارهای عملی آن انتخاب کردم.

برای این انتخاب از بین آن‌ همه علایق، با چه کسانی مشورت کردی؟
پدر و مادرم هیچ گاه رشته‌ی خاصی را به من پیشنهاد ندادند. من در مورد رشته‌های مختلف برای آن‌ها توضیح می‌دادم و آن‌ها هم درنهایت تصمیم مرا تأیید کردند. من می‌توانستم رشته‌های انسانی را به صورت مطالعه‌ی آزاد هم بخوانم. در ریاضی هم به این نتیجه رسیدم که به رشته‌های مهندسی علاقه ندارم؛ بنابراین تنها انتخابم رشته‌ی تجربی بود که به پزشکی به‌ویژه جراحی علاقه داشتم. البته پدرم استاد دانشگاه هستند و شیمی تدریس می‌کنند. مادرم هم رشته‌ی مامایی خوانده‌اند اما در حال حاضر شاغل نیستند. آن‌ها هم درواقع رشته‌ی تجربی خوانده‌اند و با شناختی که از من داشتند انتخاب مرا برای رشته‌ی تجربی تأیید کردند.

باور داشتی که می‌توانی چنین رتبه‌ای را در کشور به دست آوری؟
البته رتبه‌ی 1 برایم عجیب بود. بعد از مدتی که در کانون عضو شدم احساس کردم هر چه بیش‌تر به رتبه فکر می‌کنم نگرانی‌ام بیش‌تر می‌شود و نتیجه‌ی عکس آن را خواهم گرفت. در اولین آزمونی که در دوم دبیرستان شرکت کردم رتبه‌ی 8 کشور شدم و البته این رتبه‌ها نوسان داشت و گاهی دورقمی هم می‌شد؛ درواقع تمرکز روی رتبه ترازم را پایین می‌آورد. از سوم دبیرستان تصمیم گرفتم از آزمون دادن لذت ببرم و از آن پس در اغلب آزمون‌ها رتبه‌ی 1 می‌شدم. سه ماه اول سال چهارم فضای درس خواندن کمی تغییر کرده بود و درس‌ها فشرده شده بود و از طرفی هم‌کلاسی‌ها و دبیرانم همیشه انتظار رتبه‌ از من داشتند و فشار مضاعف شده بود و باعث شد کمی از مسیر قبلی فاصله بگیرم؛ اما دوباره خودم را پیدا کردم و تا کنکور روند تقریباً ثابتی را داشتم.

از چه زمانی درس خواندن برای کنکور را شروع کردی؟
امتحانات نهایی سال سوم که تمام شد به مدت 10 روز تا شروع کلاس‌های مدرسه تعطیل بودم. در این ده روز، سه روز آن را به مسافرت رفتم و بقیه‌ی روزها به جزوه‌های سال دوم مراجعه کردم و روزنامه‌وار خواندم. برنامه‌ی درس خواندنم مطابق با برنامه‌ی راهبردی بود که به مدت یک ماه تست‌های جامع برای درس‌های سال سوم کار کردم و کتاب‌های درسی را هم یک بار مرور کردم. در این فرصت کتاب زیست سال دوم را دقیق خواندم و یادداشت‌برداری کردم. در طول تابستان نیز فقط درس ریاضی را از سال چهارم برای آزمون‌ها انتخاب کرده بودم؛ زیرا مدرسه‌ی ما از تابستان شروع شده بود و درس‌ها را می‌خواندیم و امتحان می‌دادیم.

مدرسه‌ی شما از تابستان شروع شده بود. در پاییز این موضوع تو را دچار دوگانگی با برنامه‌ی راهبردی نکرد؟
اتفاقاً سه ماه اول باعث فشردگی درس‌ها شده بود. مثلاً آزمون‌ها شامل مباحث نیم‌سال اول بود اما مدرسه‌ی ما مباحث پیش 2 را تدریس می‌کرد. من سعی می‌کردم سر کلاس خوب گوش بدهم اما به دلایلی برای بعضی از درس‌ها مجبور بودم از کلاس‌های خارج از مدرسه نیز استفاده کنم. برنامه‌ی اصلی من البته پیشروی با برنامه‌ی راهبردی بود. به نظرم سال چهارم مقطعی است که دانش‌آموز باید هر روز درس بخواند و امکان آن وجود ندارد که شب امتحان تازه به سراغ مباحث برود. من در دو هفته‌ی بین آزمون‌ها هم برای مباحث آزمون می‌خواندم و هم برای امتحاناتی که مدرسه از ما می‌گرفت. من مباحث امتحانات مدرسه را نیز در برنامه‌ی هر روزه‌ام گنجانده بودم. البته مطالعاتی که در تابستان داشتم حجم درس‌ها را برایم کم‌تر کرده بود. به نظر من باید هم به برنامه‌ی راهبردی و هم به برنامه‌ی مدرسه توجه داشت؛ البته اولویت من برنامه‌ی آزمون‌ها بود. امتحانات مدرسه برای من، پیش‌خوانی برای آزمون‌ها بود.

برنامه‌هایت برای خواندن عمومی‌ها و اختصاصی‌ها چگونه بود؟
من عمومی‌ها را خیلی خوب خوانده بودم و فقط مرور می‌کردم.

به سؤالات کنکورهای سال‌های گذشته چه‌قدر بها می‌دادی؟
من وقتی بار اول مبحثی را می‌خواندم بعد از تمرینات کتاب تست‌های کنکور آن را هم حل می‌کردم و نکات کنکوری آن را پیدا می‌کردم. نزدیک به آزمون‌های جمع‌بندی هم از این تست‌ها استفاده می‌کردم و نکات تست‌ها را مشخص می‌کردم و سؤالات دام‌دار را مشخص می‌کردم. من هفته‌ی آخر مانده به کنکور یک بار دیگر تمام این نکات را خواندم.

آیا روش خاصی برای درس خواندن داشتی؟
روش من برای همه‌ی درس‌ها به این صورت بود که وقتی دبیر درس می‌داد، در خانه مرور می‌کردم و بعد تست می‌زدم. بعد تست‌ها را بررسی می‌کردم و اشتباهاتم را یاد می‌گرفتم؛ یعنی اول کمی درس می‌خواندم، بعد تست می‌زدم و بعد دوباره آن مبحث را کامل و دقیق می‌خواندم.

معمولاً دانش‌آموزان تجربی به درس زمین‌شناسی توجه زیادی ندارند اما تو این درس را در کنکور 100 درصد زدی!
من درس زمین‌شناسی را مثل زیست‌شناسی می‌خواندم؛ یعنی اول متن کتاب را می‌خواندم، بعد تست‌های کنکور آن را می‌زدم و بعد دوباره کتاب را می‌خواندم. به نظرم زمین‌شناسی در رتبه‌ام تأثیر داشت. البته به آن علاقه هم داشتم.

به چه نسبتی تستی و تشریحی کار می‌کردی؟
به نظر من خواندن برای تستی و تشریحی فرقی ندارد. من وقتی می‌خواستم درسی را یاد بگیرم اغلب تست می‌زدم و نکات آن را متوجه می‌شدم و بعد از آن راحت‌تر درس را می‌خواندم. مثلاً برای زیست یک ساعت برای یک فصل حدود 20 صفحه‌ای وقت می‌گذاشتم. بعد تست می‌زدم و سپس نکات آن را در کتاب یادداشت می‌کردم و دوباره آن فصل را عمیق و نکته‌دار می‌خواندم.

 

چگونه خودت را برای آزمون‌ها آماده می‌کردی؟
هدف درس خواندن من رسیدن به مباحث آزمون‌ها شده بود؛ چون درس خواندن بدون آزمون برایم معنی نداشت. آزمون‌ها باعث می‌شد درس خواندن برایم لذت‌بخش باشد و وقتی از جلسه‌ی آزمون برمی‌گشتم همیشه خوشحال بودم. ارزیابی آزمون از خود آزمون برایم لذت‌بخش‌تر بود. من سعی می‌کردم در فاصله‌ی دو هفته‌ای آزمون‌ها درس‌هایی را که نخوانده بودم یا درس‌های عمومی که فرّار هستند در هفته‌ی اول بخوانم و هفته‌ی دوم هم دوباره‌ آن‌ها را مرور می‌کردم. درس‌هایی مثل شیمی که برای المپیاد خوانده بودم مخصوص هفته‌ی دوم بود که نیاز به زمان زیادی نداشت. برای درس ریاضی هم جزوه‌ها و تست‌های نشان‌دار خودم را می‌خواندم. چون دبیران همیشه امتحان می‌گرفتند برای درس‌های اختصاصی همیشه آماده بودم و فقط لازم بود مرور کنم. روز قبل از آزمون زیست می‌خواندم و این کار را حتی روز قبل از کنکور هم انجام دادم. اگر درس دیگری هم بود که احساس می‌کردم نیاز به مطالعه دارد آن را هم می‌خواندم. آخرین کاری که روز پنج‌شنبه‌ی قبل از آزمون انجام می‌دادم آزمون غیر حضوری بود.

سر جلسه‌ی آزمون چگونه می‌گذشت؟
من کلاً همیشه طبق ترتیب دفترچه به سؤالات پاسخ می‌دادم و سرعتم در تست‌زنی بالا بود؛ بنابراین همیشه وقت می‌آوردم و به سراغ تست‌هایی می‌رفتم که احساس می‌‌کردم ممکن است اشتباه پاسخ داده باشم. هم چنین به سراغ سؤالاتی می‌رفتم که نزده بودم و آن‌ها را دوباره حل می‌کردم. معمولاً آن‌قدر وقت اضافه می‌آوردم که می‌توانستم دوباره از اول شروع به حل تست‌ها کنم.

اگر با سؤالات سخت و چالش‌برانگیز مواجه می‌شدی عکس‌العملت چه بود؟
در مورد سؤالات سخت و وقت‌گیر معمولاً سعی می‌کردم در مورد حل آن‌ها‌ فکر کنم. وقتی به نتیجه نمی‌رسیدم دور آن خط می‌کشیدم و بعد از پایان آزمون دوباره به آن برمی‌گشتم. اغلب سعی می‌کردم صورت سؤال را خوب بخوانم؛ چون گاهی به دلیل بی‌دقتی در خواندن صورت سؤال نمی‌توانستم پاسخ درست را پیدا کنم. معمولاً از 200 سؤال، 15 سؤال را جواب نمی‌دادم و برمی‌گشتم مجدداً فکر می‌کردم.

در کنکور و آزمون‌ها چند پاسخ غلط داشتی؟
در کنکور 18 غلط داشتم و در آزمون‌ها به طور میانگین 8 سؤال را اشتباه می‌زدم.

پاسخ‌های اشتباه چه‌قدر ذهنت را مشغول می‌کرد؟ آیا به دنبال راهکاری برای آن بودی؟
ابتدا غلط‌هایم را دسته‌بندی می‌کردم و اکثراً به دلیل سرعت تست‌زنی و بی‌دقتی بود. بعد از آزمون در مسیر، سؤالات را بررسی می‌کردم و اشتباهاتم را متوجه می‌شدم. به خانه که می‌رسیدم ناهار می‌خوردم و استراحت می‌کردم. نتایج که اعلام می‌شد آزمون را به طور کامل بررسی می‌کردم و کلاً حدود دو ساعت را به ارزیابی آزمون اختصاص می‌دادم.

آیا از غلط زدن نمی‌ترسیدی؟
به نظرم غلط زدن باعث می‌شود نکات بیش‌تری یاد بگیریم و از تکرار آن جلوگیری کنیم. من از اشتباه جواب دادن نمی‌ترسیدم بلکه راهکاری بود که مبحث را کامل‌تر یاد بگیرم. درواقع اشتباه کردن بخشی از فرایند یادگیری است.

در کدام آزمون بیش‌ترین اشتباه را داشتی؟
اولین آزمون جامع 11 غلط داشتم البته باز هم رتبه‌ی 1 شدم. اشتباهاتم همه به دلیل بی‌دقتی بود.

آیا روز کنکور برایت متفاوت گذشت؟
قبل از کنکور کمی نگرانی به سراغم آمده بود. 5 دقیقه بعد از شروع آزمون همه چیز به روال عادی برگشت و با آرامش کامل آزمون دادم. من سر جلسه اصلاً به کنکور فکر نمی‌کردم. فقط بر سؤالات تمرکز کرده بودم ‌که آن‌ها را چگونه حل کنم. سؤالات فیزیک سخت بود و 78 درصد زدم. سؤالات زیست هم چالش‌برانگیز بود و 89 درصد زدم. ریاضی نسبتاً سخت بود و 91 درصد زدم. سؤالات شیمی هم برایم خوب بود و 100 درصد زدم.

یک نتیجه‌ی عالی پس از این همه تلاش! در خانواده به چه ویژگی‌ای معروف هستی؟
من اراده‌ی قوی‌ای دارم.

به جز درس خواندن چه مهارت‌های دیگری داری؟
من از دبستان تا سوم دبیرستان به کلاس ویولن می‌رفتم. غیر از درس خواندن به فیلم و تئاتر هم خیلی علاقه دارم. تفریح و استراحت من در سال کنکور دیدن فیلم بود.

نقش پدر و مادرت را در این موفقیت چگونه می‌بینی؟
وقتی به مدرسه رفتم پدرم دائره‌المعارف برایم می‌خرید و من علاقه‌ی زیادی به کشف و اختراع پیدا کرده بودم و از ایده‌هایم برای پدرم می‌گفتم. این‌که مسیر علمی را برای زندگی‌ام انتخاب کردم تحت تأثیر تشویق‌ها و راهنمایی‌های پدر و مادرم بوده است.

به عنوان سخن آخر چه صحبتی داری؟
درس خواندن مسیر مشخصی دارد و فقط باید از این مسیر لذت برد. من دوستانی دارم که همیشه حمایتم کرده‌اند و از آن‌ها تشکر می‌کنم. پدر و مادرم نیز سعی کردند با برنامه‌ی من پیش بروند و محیط را برایم فراهم کنند. البته باید بگویم موفقیت نتیجه‌ی شرایط ایده‌آل نیست بلکه من هم گاهی با شرایط دشوار روبه‌رو بودم و محیط و امکانات ایده‌آل نداشتم.